احساسات ما شبیه آب رودخانهای است که همیشه روان است. ما از وقتی که به دنیا میآییم چیزهایی بسیاری را در این رودخانه پاک و شفاف میاندازیم. اما هر اندوه و هر نگرانی و هر ناراحتی، آب این رود را کمی کدر و تیره میکند.
مولانای مهربان نه فقط در دورهای که میزیست مرکز دانایی و محبت و شفای روح بود؛ بلکه کلام او امروزه هم در بین تمام انسانها با هر دین و مذهب و قومیتی محبوبیت خاصی دارد و بر جان مینشیند و دردها را التیام داده و روح را به آرامش میرساند.
این کتاب به سبک داستانهای پلیسی کلاسیک، براساس یک اتفاق واقعی نوشته است. روزهایی که آگاتا کریستی در هتل پراپالاس گذرانده، علاقهی او به استانبول، ماجرای مرد متاهلی که از عشق او دیوانه شده، حسادت، خودخواهی و یک قتل بینقص...