علی خلیلی در 25 تیر ماه سال 1390 (شب نیمه شعبان) وقتی در خیابان متوجه تعرض چند جوان با حالت غیر طبیعی به دو خانم جوان میشود، جلو میرود و تذکر میدهد. دو خانم جوان موفق به فرار میشوند ولی شهید خلیلی با ضربه چاقوی یکی از جوانها زخمی و شاهرگ گردنش بریده میشود. کتاب "زخمی لبخند" روایتهایی از زندگی و شرح ماجرای آن شب و دو سال مجروحیت و نهایتاً شهادت علی خلیلی است که از زبان مادر و یکی از دوستان نزدیک این شهید عزیز روایت شده است.
داستان خرید کتاب بازگشت به درخونگاه، با بازگشت جلال آریان به دوران خود شروع میشود. او به طور اتفاقی دوست قدیمی خود، خسرو ایرانفر، را میبیند که به کمک او نیاز دارد. این ملاقات، درونمایهای از رازها و احساسات مخفی شخصیتها را به تصویر میکشد.