«میترا» قسم خورده است دیگر به شهر خود بازنگردد ولی همهجا پدر را در بین آدمها میبیند که ایستاده است و اینپا و آنپا میکند و لحظۀ دیگر پیدایَش نیست...
داستان از زبان دختری روایت میشود که در جوانی دل در گرو مردی زیبا و جذاب که البته او نیز عاشق به نظر میرسد میبندد، پسری که به دلیل سالها زندگی در خارج از کشور با لهجهای عربی صحبت میکند و...
اگر بخواهیم به چگونگی آغاز لكنتزبان پی ببریم، لازم است بهطور كلی راه خود را از پژوهشگرانی كه در لابهلای اندامهای گفتاری، ژنها و سلولهای عصبی به جستوجوی لكنت پرداختهاند جدا كنیم