این اثر با فراروی از مرزهای سنتی تاریخ هنر، که اغلب بر اروپا و آمریکای شمالی متمرکز است، به کشف پیوندهای بین فرهنگهای مختلف و تأثیرات متقابل آنها میپردازد. بل در این کتاب، هنر را نه به عنوان مجموعهای از آثار منفرد، بلکه به مثابه زبانی جهانی معرفی میکند که روایتگر داستانهای مشترک بشریت است. او با نثری روان و تصاویر گویا، خواننده را به سفری از غارهای پیشاتاریخی تا هنر معاصر خاورمیانه و آسیا میبرد. به واقع، نقطهی قوت اصلی کتاب، گستردگی جغرافیایی آن است. نویسنده به جای تکرار روایتهای کلاسیک تاریخ هنر، که عموما بر رنسانس ایتالیا یا امپرسیونیسم فرانسه تأکید دارند، به بررسی هنر آفریقا، خاورمیانه، آسیای شرقی و آمریکای پیشاکلمبی میپردازد. برای مثال، او نشان میدهد چگونه نقاشیهای چینی سلسله تانگ بر نقاشان ژاپنی تأثیر گذاشتند، یا چگونه مجسمههای برنزی بنین در نیجریه، الهامبخش هنرمندان مدرنیست اروپایی مانند پیکاسو شدند. این رویکرد، خواننده را به درکی پیچیدهتر از «تکامل» هنر میرساند که نه خطی، بلکه شبکهای و چندجهتی است. کتاب همچنین تاریخ هنر را همواره در بستر تاریخ سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی قرار میدهد. نویسنده توضیح میدهد که چگونه جنگها، تجارت، مهاجرتها و تحولات فناوری، سبکها و مضامین هنری را شکل دادهاند. برای نمونه، گسترش جادهی ابریشم نه تنها کالاها، بلکه ایدهها و تکنیکهای هنری را بین چین، ایران و اروپا رد و بدل کرد. همینطور، ظهور شهرنشینی در اروپای قرون وسطی، زمینهای برای تولد هنر گوتیک و بعدها هنر رنسانس بود. از طرف دیگر، اگرچه این کتاب بیشتر تاریخی است، اما به پرسشهای فلسفی دربارهی ماهیت هنر نیز میپردازد. نویسنده مفاهیمی مانند «زیبایی»، «اصالت» و «معنا» را در فرهنگهای مختلف مقایسه میکند.