آواز بلبل، آواز دلنشینی که یادآور خاطرات دوران کودکی برای «نیلی» است.
خاطرات روزهایی که در کنار مادر بزرگش سپری میکرد، روزهایی که فارغ از هرگونه فکر و خیال در دنیای کودکانه خود به سر میبرد. دورانی که خیلی زود با تصمیم خانواده و ازدواج زودهنگامش از آن جدا شده بود و فرصت تجربه کردن را از او گرفته و به جای روزهای خوش کودکی او را در سختیهای زندگی غرق کرده بود. نویسنده در این رمان دنیای حسرتهای کودکی و تجربههای نوجوانی که از نیلی گرفته شده است را به تصویر میکشد. کودکی که قرار بود روزهایش را با عروسکبازی سپری کند، اما باید به جای عروسک، فرزندش را در آغوش میکشید و خیلی زود با فوت همسرش زندگی که هنوز شروع نشده تمام شده بود و حسرت چیزهای زیادی را بر دل او به جا گذاشته بود.