ندا از دو چیز متنفر است خانه جدید و پسر صاحب خانه از نظر پدر و مادر جایی با موقعیت و هزینه ای بهتر از این پید نمی شود. اما ندا هیچ جوره با شرط اجاره کنار نمی آید.صاحب خانه میخواهد تعداد اعضای خانواده بیشتر از سه نفر نباشد چون رفت و آمد زیاد و سروصدا اعصاب پسرش را که در طبقه بالا زندگی میکند. به هم می ریزد.مشکل این جاست که خانواده ندا خیلی بیشتر از سه نفرندا خیلی زور دارد که فقط پدر مادر و برادر کوچکش تیما بتوانند راحت رفت و آمد کنند و او و بقیه مثل مهمان ساکت و آرام در خانه قایم شوند تا کسی نفهمد چند نفرند. ندا نمی داند مشکل پسر صاحب خانه با شنیدن صدای با در راه پله بازوبسته شدن چندباره ی در حرف و جرو بحث چه میتواند باشد.از همه بدتر ندا عاشق ویالون است.این را کجای دلش بگذارد؟