و کنان جونز در رمان گودال زبان و روایت را درست به همین روش به کار میگیرد و کار خواندن را به فرایندی طاقتفرسا و زمانبر تبدیل میکند تا خوانندهای که این کتاب را به دست گرفته است؛ مانند شکارچی گورکن به تقلا بیفتد؛ اشیا را از روی حسی بشناسد که به حضور فیزیکیشان داده میشود یا تمرین کند و گوشش را به نامآواهایی عادت بدهد که به نظر ناآشنا میآیند.همانطور که پاتریک بارکهام برای گاردین مینویسد، در این رمان دو مرد هستند که یکی نماد زندگی و دیگری نماد مرگ است؛ یکی کشاورزی است که در به دنیا آوردن برهها کمک میکند و دیگری مرد بدون نامی است که گورکنها را میکشد.