فرزاد اصل نسب در یک زیرزمین تاریک در یک سحرگاه سرد و سربی پاییزی زیر دست یک تیم متخصص و مجرب جراح بعد از یک عمل طولانی رفت توی پوست گرگ! وقتی به هوش آمد، با اینکه گیج و گنگ داروهای بیهوشی بود، اما با نگاهی به خود متوجه تغییرات عجیب و باور نکردنی بر روی اعضای بدنش شد. هر چند به علت و اثر همان داروها هنوز به درک عمیق آنچه اتفاق افتاده بود و او را از قالب موجودی به قالبی دیگر برده پی نبرده بود...