متفاوت و جایگزینی از مواجهه اسلام با مسائل زنان ارائه دهد. پژوهشگران اصلی این جریان زمینه های پژوهشی دیدگاه ها و وابستگی های فرهنگی متنوعی دارند و به لحاظ تمرکز موضوعی نیز آثار متنوعی را در زمینه مسائل زنان در اسلام و جوامع اسلامی تولید کرده اند. پژوهش حاضر در صدد است با مطالعه ادبیات هشت تن از نویسندگان اصلی این جریان فاطمه مرئیسی، لیلا احمد آمنه و دود رفعت حسن، عزیزه الحبری، اسما بارلاس كشیا علی سعدیه شیخ به عنوان نمونه هدفمند خود مبانی معرفتی آنها را تحلیل و نقد کند. این مبانی معرفتی شامل مؤلفه های معرفت شناختی مؤلفه های روش شناختی و مبانی کلامی الهیاتی این مؤلفه ها میشود. بررسی مبانی معرفتی این نویسندگان نشان میدهد که آنها و نیز اندیشمندان متبوعشان همچون فضل الرحمن) عمدتاً برای برون رفت از برخی بن بست ها و معضل های تاریخی معرفت شناسی و روش شناسی اسلامی (سنی) سراغ سرچشمه های کلامی الهیاتی آن بن بست ها و معضل ها رفته اند تا به یک الهیات روش شناختی سازگار با مسأله های مدرن جامعه مسلمانان بپردازند. در انتها و پس از تحلیل و نقد مبانی معرفتی یاد شده بررسی امکانهای کلامی الهیاتی شیعی به عنوان بدیلی برای برون رفت از اشعری گری تاریخی معرفت در جهان اسلام به جای نحوه ای از نواعتزالی گری که میتواند عملا به کنار گذاشتن نص منجر شود برای حل مسائل روش شناختی مسأله آفرین در زمینه جنسیت و اسلام پیشنهاد میشود.