این کتاب روایت سفری ده روزه به شهرهای بمبئی و حیدرآباد در جنوب هند است. سفری که طی ایام دهه محرم انجام شده و نویسنده علاوه بر تماشای شهر و فرهنگ و قصههای مردم هند، حضور در مراسمهای عزاداری آنان را هم تجربه کرده است.
باور کنید بین آن همه بوق و شلوغی و ترافیک هم کسی یقۀ کسی را نمیگرفت و فحشی به نسوان خانواده همدیگر نمیدادند! دستشان را متصل روی بوق نگه میداشتند و سرشان را برمیگرداندند و با لبخند همدیگر را نگاه میکردند! همین حجم از حوصله و مدارا باعث شد که دو قرن استعمار را تاب بیاورند و نمهنمه انقلاب کنند؛ بدون درد و خونریزی! اگر توی دنیا گاندی نماد نه به «خشونت» بود، مردم هند همه گاندی بودند.