کتاب گلوگاه رمانی از طیبه گوهری است که جایزهی بهترین رمان سال هفت اقلیم را از آن خود ساخته و همچنین رمان تقدیرشدهی جایزهی مهرگان ادب است. اولین اثر این نویسندهی یزدی ساکن شیراز، و حالا عصر است، در دوازدهمین دورهی جایزهی مهرگان ادب تقدیر شد و به یازدهمین دورهی جایزهی گلشیری راه پیدا کرد. از او تا به امروز کتابهای و حالا عصر است، بزرگراه، برف سرخ و داستانهای دیگر و… به چاپ رسیده که توجه منتقدان و نویسندگان چندی را به خود جلب کرده است.
داستان گلوگاه در سه فصل گرد آمده که نام فصل اول خون خاک است. داستان با ربوده شدن همسر آناهید، حسام، از جلوی خانهاش آغاز میشود. نویسنده بیآنکه حوصلهی خواننده را سر ببرد، در همان پاراگراف اول او را با چنین ضربهی ناگهانی و بیمقدمهای مواجه میسازد که کنار گذاشتن رمان را برای خواننده سخت میکند. در این فصل آناهید از گم شدن همسرش حرف میزند و خواننده در غیاب حسام بیشتر با آناهید، شغلش، فرزندش، خانوادهی پدریاش و گذشتهی او آشنا میشود. نویسنده در این فصل زنی مقاوم را به تصویر میکشد. فصل دوم «خانهی شیشهای» نام دارد و خواننده را از شکنجهها و دلیل دزیده شدن حسام مطلع میکند. فصل آخر، آتش مقدس، از زبان آناهید روایت میشود و دربارهی تصمیمی است که حسام میخواهد بگیرد.
نویسنده دربارهی ایدهی این کتاب گفته است: «ایدهی گلوگاه از حذف فیزیکی آدمها شکل گرفت که پدیدهی تازهای در تاریخ جهان نیست. ایدهی اولیهی آن بسیار حسی و غریزی شکل گرفت و حدود یک سال نوشتن آن طول کشید.»