در داستان میخوانیم: «این قصر ارزونی خودتون! خلایق هرچه لایق! من به هیچ کدوم از شماها بدی نکردم، اما از همه تون بدی دیدم. هیچوقت به زن و مرد و کوچیک و بزرگ تون بیاحترامی نکردم، اما الآن دریغ از یه مرد بین شماها که از آبرو و نجابت من دفاع کنه. همه شما می دونید من چه جور آدمی هستم».کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است...