سودابه و کمال و مهناز و کیومرث و رضا میروند میان کارتنخوابها، توی گالریها، کافهها، گورستان و زندان تا حرف بزنند از کارهایی که میخواهند بکنند اما نمیتوانند، از آدمهایی که نمیخواهند باشند اما هستند، از آیندهیی که یا به مهاجرت ختم میشود یا زندان، از نوشتن و نقاشیکردن و بازیگری، کارهایی که همه آینههایی است برابر خودشان.
کلاهگردانی میان آسوپاسها نهمین رمانی است که از حسین سناپور منتشر میشود. اگر شخصیتهای جوان نیمهی غایب و ویران میآیی را سیاست و عشق از این سو به آن سوی تهران میکشاند، حالا فهمیدن خود و دیگران و آنچه زیر پوست شهر میگذرد، دغدغههای هر روزهشان است.