پرونده ای که سه سال پیش نا تمام باقی ماند انگار دوباره باز شده و این به ویژه برای محراب و جانا که زخم خورده اند و از شاه خون و این پرونده دل خوشی ندارند خبری ناراحت کننده و شاید هراس آفرین است؛ جانا ترجیح می دهد پای خودش را به این ماجرا باز نکند و از سوی دیگر محراب مصر است تا برای حل این پرونده حتما حضور داشته باشد این در حالی است که خواست سرهنگ موسوی کاملا متضاد با خواست و علاقه ی آن دو است، جانا مجبور است حضور داشته باشد و محراب از ماموریت کنار زده شده و این بر می گردد به اقدامات غیر حرفه ای پیشین اش در همین پرونده، پرونده ای که یک سوی آن به قتل برادرش علی گره می خورد…