چیزی آن بیرون است…
چیزی وحشتناک که نباید دید. نیمنگاهی کافی است تا شخص با دیدن آن به خشونتی مرگبار برسد. هیچکس هم نمیداند چیست یا از کجا آمده است. مالری، غرق در تاریکی، در محاصرۀ سروصداهایی آشنا و خوفناک، سفری اُدیسهوار و دردناک را در پیش میگیرد؛ سفری که او را به دل خاطراتش با همراهانی که زمانی جانش را نجات دادند، میبرد. گروهی که با راهنماییهای مردی به نام تام، سعی کردند در دل هرجومرج نظم ایجاد کنند. اما وقتی آذوقه رو به کاهش گذاشت، خود ناچار به ترک خانه و مواجهه با این سؤال شدند که در جهانی جنونزده، بهراستی به چه کسی میتوان اعتماد کرد؟!
نخستین اثر مهیج جاش مالرمن، زمان گذشته و حال را به هم بافته و با ارائۀ تصاویری لحظهای، مخوف و هیجانانگیز از جهانی ناشناخته، شما را ناگزیر از خواندن بیوقفۀ کتاب از اول تا به صفحۀ آخر میکند.