گاهی بلند ميشدم و به تماشای بامهای پاريس میايستادم و به خود ميگفتم: «نگران نباش. قبلاً نوشتهای و حالا هم خواهي نوشت. همه كوششت بايد بر اين باشد كه يك جمله حقيقي بنويسی. حقيقیترين جملهای را كه ميدانی بنويس.»
«پاريس، جشن بيكران» يادگار ارنست_همینگوی از پاريس دهه 20 و ارزشمندترين بخش از دست نوشتههای برجای مانده از اوست كه اولبار پس از مرگش منتشر شد و بهسرعت در ميان پرفروشترين كتابهايش جاي گرفت. ماريو بارگاس يوسا كتاب را «طلسمی جادويی» ميداند كه «هر فصلش داستان كوتاهی است آراسته به حسنهای بهترين داستانهای همينگوی»
داستانهايی چنان سرزنده و شفاف كه زندگي منظم و پرشتاب نويسندهشان را پيش چشم خواننده به تصوير ميكشند، تصاويری از روزهايي كه شهرت در گوشه و كنار پاريس در انتظار همينگوی جوان بود.