بیست سال پیش، دنیس دانسون به خاطر قتل بی رحمانه دختری کم سن و سال دستگیر و به زندان محکوم شد. او حالا موضوع یک مستند درباره جرایم است که قصد دارد حقیقت را برملا کند و مردی را از زندان رها سازد که به اشتباه محاکمه شده است. هزار مایل دورتر و در انگلیس، سامانتا دائما مشغول فکر کردن به پرونده ی دنیس است. او با دنیس نامه هایی رد و بدل می کند و خیلی زود، شیفته ی مهربانی دنیس نسبت به خودش می شود. پس از مدتی کوتاه، سامانتا زندگی قبلی خود را ترک می کند، با دنیس ازدواج می کند و برای آزادی او، پویشی را شکل می دهد. اما وقتی پویش به موفقیت می رسد و دنیس آزاد می شود، سامانتا اطلاعاتی را به دست می آورد که نشان می دهد شاید دنیس آنقدرها هم بی گناه نبوده است