روایت است در خانه ای که پر از موش بود. گربه ای از این موضوع باخبر شد و به سرعت خودش را به آن خانه رساند. او هر روز تعدادی موش می گرفت و
می خورد. گربه آن قدر موش خورد که سرانجام و موش ها تصمیم گرفتند دیگر از لانه هایشان بیرون نیایند. این تصمیم موش ها باعث شد گربه چند روزی گرسنه بماند. بنابراین، او فکری کرد و نقشه ای کشید تا دوباره بتواند موش ها را شکار کند.