همسر ساراماگو يک روز به او ميگويد: كاري برايت پيدا كردم. يك وبلاگ بنويس! خواهر و شوهرخواهرش هم به او يك نوت بوک هديه ميكنند تا ساراماگو خاطرات روزهايشان را در جزاير قناري ثبت كند و فقط يك شرط ميگذارند كه گاهي اشارهاي به آنها بكند؛ اما خيال نكنيد ساراماگو در آن نوت بوك چيزي نوشت.اما با پيشنهاد همسرف خواهر و خواهر شوهرش وبلاگ نويس شد. چنان كه از تقديميه كتاب ميتوان دريافت او ياداشت هايش را نوشته و به يكي از آنان مي رساند تا منتشرش كنند.