داستانها موجودات عجیبی هستند. مثل اشیای داخل صندوقی مهروموم شده در زیرخاک، فقط در ذهن افرادی که به یادشان میآورند، وجود دارند.
اگر داستانی را با دیگران در میان نگذاریم،اگر با تعریف دوباره و دوباره، زنده نگهش نداریم،عمرش به آخر میرسد.
اگر آخرین کسی که قصه ای را میداند،بدون تعریف آن برای دیگران بمیرد، قصه هم با او میمیرد،وقتی داستانی واقعی میمیرد، شاید حقیقت هم بمیرد.
این داستان ماجرای دو خواهر است که همهی کارشان باهم بود. ولی فقط یکیشان غیبش زد.