جديدترين اثر الهامه کاغذچی در فضای خرافاتزدهی يک روستا میگذرد و پيرامون داستان حنانه، عروس آب، پيش میرود. ابرک، سگ قربانعلی نيز شاهد وقايع و اتفاقاتی است که در کتاب رخ میدهد. کاغذچی در پيشگفتار کتاب دربارهی داستاناش نوشته است: «... روايتی گزنده از رسمی کهن ... که تقريباً تمام آسيای مرکزی و آسيای شرقی را در بر گرفته. ماجرای اين داستان از جايی ميان خوابهايم و سفر به فلات مرکزی ايران شکل گرفت که برايم تکاندهنده بود. ديدار با زنی بهغايت زيبا که برای گذران زندگی هولناکاش گدايی میکرد و بازماندهی رسمورسوم منحوسی بهنام عروس آب بود... عروس آب داستان کهنهی قربانیکردن است. نوعی رشوه با ربالنوع آب تا در منطقهای که خطر کمآبی و ويرانی تهديدش میکند، باران ببارد و نهرها و چاهها و آبانبارها را پر کند... اين رسم آنقدر غريب و تکاندهنده بود که رهايم نکرد. پنجسالِ تمام طول کشيد تا اين رمان را بنويسم و، از اين پنج سال، سهسال به سفر و تحقيق گذشت...».