عنوان کتاب از اسم دختری که شخصیت اصلی داستان است گرفته شده؛ دختری به نام "مه جبین" که قیومیت او، بعد از اینکه پدر و مادرش را از دست داد، بر عهده ی شاهپور قرار گرفته است. "مه جبین" اما خواهری هم دارد به نام ماهک، که با او زندگی می کند. ماهک و "مه جبین" از سمت مادر، خواهران تنی هستند اما پدر ماهک مردی است به نام شکیب. قیم "مه جبین"، شاهپور، جوانی رعنا و اصیل، با شخصیتی جذاب است که از سر وظیفه قیومیت "مه جبین" را بر عهده گرفته و این وظیفه تا زمانی که او ازدواج کند بر عهده ی شاهپور است.
دست روزگار روز به روز شاهپور و "مه جبین" را به هم نزدیک تر می کند؛ ابتدا این علاقه از سمت شاهپور تشدید می شود اما آنچه او از جانب "مه جبین" حس می کند، تنها علاقه ای از سر احترام است. داستان "مه جبین" به همینجا خلاصه نمی شود و "فرشته تات شهدوست"، چرخش های داستانی دیگری را نیز رقم زده است. یکی از این موارد وقتی اتفاق می افتد که در یک مراسم خداحافظی برای یکی از دوستان "مه جبین"، او و بارانا متوجه تماسی می شوند که با ماهک گرفته شده است. شکیب به سراغ ماهک رفته و از قرار و مداری دیرینه حرف می زند؛ طبق این قرار، ماهک باید با کسی ازدواج کند که هیچ علاقه ای در قلبش نسبت به او ندارد و این شرط، تنها راه نجات مانی، پسر شکیب، از اعدام شدن است.