کلاغ آبی تا به حال کسی را شبیه خودش ندیده است. او گاهی به شدت احساس تنهایی میکند. وقتی همسایه های جدیدش، یعنی کلاغ های سیاه، مسخرهاش میکنندو او غمگینتر و تنهاتر میشود.
میبل جونز در راه شهر اتوم وبه دنبال کتاب سرنوشت است.سندی باستانی که شاید به کمک آن بتواند نوع بشر را نجات دهد. اما اتوم جای خطرناکی است ،پر از سرباز ،جاسوس و یاغیان بوگندو.