فرانسوا تروفو برجستهترین کارگردان سینمای موج نو فرانسه بود
اما چیزی که درباره اش زیاد نمی دانیم این است: نوجوانی که دوران بلوغ سخت و دردناکی را گذراند ناگهان به منتقدی بدل شد که حرف هایش حرف حساب بود و همه دربارهٔ نقدهایی که نوشته بود حرف می زدند. جواب این ها را می شود در نامه های تروفو دید. تروفو مدیون آندره بازن بود، هر چند با همهٔ تشویق ها، با همهٔ کمک هایی که روزهای سخت و طاقت فرسای سربازی تروفو را کمی قابل تحمل کرد، ریشهٔ این تحول چیز دیگری است. حرف درستی است که خوب نوشتن را باید از نوشتن آموخت و خوب گفتن را از گفتن. از نامه های تروفو برمی آید که چنان آموزشی در باشگاه فوبورگ به خوبی انجام می شده. این روزها تصور رسیدن باشگاهی به این حدومرتبه اصلا آسان نیست. ریاست آن باشگاه به عهدهٔ لئو پلدس بود و سخنرانی ها و بحث هایی که آن جا درمی گرفت کم کم آن ها را که بی کار بودند و وقت شان برای شنیدن و بحث کردن خالی بود، جذب کرد. با این همه غیر این علاقه مندان بی کار، شماری از ادیبان و وکلای دادگستری و سناتورها و وزرای بازنشسته هم گاه وبی گاه جذب این باشگاه می شدند.