ما همهچی میخواهیم داستانیست سرشار از انرژی و اصالت که بهطور همزمان در سه سطح با موفقیت عمل میکند؛ بهعنوان یک اثر هنری بهتآور، مستندی از تاریخ، و تحلیلی سیاسی که طنین آن تا تضادهای کنونی استمرار مییابد. هنروری آن در لحن بیان است» کسی که به زبان اول شخص در این داستان حرف میزند بینام است، اما برای ما بههیچوجه ناشناخته نیست. او صمیمی، گستاخ، و روک و بیپرده است. آکنده از خصوصیات برجسته است، و مملو از مطایبه، و خشم. بهنوعی از زبان شعرگونۀ محلی حرف میزند که تا عمق ذهن رخنه کرده، و همانجا جا خوش میکند. میگوید «روی همۀ چیزهای تازۀ شهر قیمت خورده بود؛ از روزنامه گرفته تا گوشت و کفش؛ همهچیز قیمت داشت.»