این کتاب حاوى اندیشههایى فلسفى درباره تاریخ است، ولى اشارهاى به فلسفه تاریخ به معناى طرح نظرى تاریخ جهان، یا منطق فرآیند تاریخى و حتى پیشگویى تاریخى ندارد؛ در اینجا کوششى براى استنباط فرآیند تاریخ از اندیشهاى والا یا گنجاندن همه رخدادهاى گذشته و آینده در یک قالب واحد به عمل نمىآید. از این لحاظ، به اصول راهنماى من در نگارش کتاب تاریخ اجتماعى هنر (1951) وفادار است. لیکن، دیدگاه و شکل تشریح موضوع، از پایه با کتاب یاد شده متفاوت خواهد بود. در آن کتاب، روش توصیفى را براى خود برگزیدم و هدفم این بود که پیشپنداشتهاى نظرى و قوانینى را که گمان مىکردم کشف کردهام بهطور کامل تابع توصیف و تفسیر پدیدههاى تاریخى گردانم. در آنجا وظیفه برگزیدن و انتقاد کردن از مقولههایى که مبناى ادامه تفسیر بودند به خواننده کتاب واگذار شده بود