فرانکلین و دوستانش تصمیم گرفتند تا نقش فضانوردان را بازی کنند. آنها مانند فضانوردان لباس پوشیدند، وسایل مخصوص فضانوردان را برداشتند و تصور کردند که خانه درختی سفینه فضایی آنهاست. وقتی که آنها تصمیم گرفتند با سفینه فضایی خودشان از زمین بلند شوند، فرانکلین متوجه شد دوستش حلزون در سفینه نیست...