داستان سلحشور نور با لحنی شاعرانه و به صورت نمادین ، با گفتگوی زنی زیبا که جامه ای متفاوت دارد با کودکی جستجوگر ، روایت می شود . زن از کودک می خواهد که به ساحل دریا برود و در آن جزیره ای را مشاهده کند که دارای معبد عظیم و ناقوس های بی شمار است اما کودک هر چه جستجو می کند ، چنین معبدی را نمی بیند و حتی صدای ناقوسی را هم نمی شنود