هوس تنهایی کرده ام.جای خلوتی می خواهم و صدای او را که مدام بگوید:دوستت دارم،دوستت دارم،دوستت دارم. ومن با صداش در خودم غرق شوم و بغض کنم و آرام گریه کنم تا کلافه شوم و بگویم:بس است دیگر!بگو دوستت ندارم.بگو از تو متنفرم،بگو برو گم شو! و او با بغض بگوید:دوستت ندارم.از تو متنفرم،برو گم شو! و من از شنیدن آنها سبک شوم و بخندم و کیف کنم تا کرخ شوم و دوباره هوس کنم آن صدا از پشت پنجره باز با ناز و خنده سرک بکشد و آهسته بگوید:هرچه گفتم دروغ بود.دوستت دارم،دوستت دارم