رهیده کتاب چهارم از مجموعهی کآشوب است؛ مجموعهای که بنا دارد اگر خدا بخواهد هر سال از منظری دیگر و آدمهایی دیگر به حال و هوای امروز ما و روضهها نگاه کند. در این کتاب هجده نفر از گروههای مختلف اجتماعی با گرایشهای فکری متفاوت دربارهی رابطهی خودشان و محرم نوشتهاند. تفاوت سبک زندگی و دغدغههای نویسندگان باعث شده که هر کدام از زاویهای به این ماجرا نگاه کنند. محرم در اردوگاههای رژیم بعث، سفر اربعین با مسافری کانادایی، عزاداری پاکستانیها در حاشیهی پایتخت، آماده کردن یک تعزیه به همراه کودکان روستایی در تربتحیدریه، گشتوگذار توریستی در مجالس سخنرانی پایتخت و سفر غیرقانونی به عراق بخشی از موضوعات متفاوتی است که در کتاب چهارم مجموعهی کآشوب روایت شده است.
«شاید هیچوقت نشود فهمید عاشقانههای گرم حسینی، روضهخوانیهای سوزناک و ابراز ارادتهای شاعرانه و آتشین، پیش حضرتش پذیرفتهترند یا روایت دستهای لرزان جوانی که اعتراف میکنند همهی زندگی تلاش کردهاند با محرم و کربلا ارتباط بگیرند ولی هنوز در سفرند، هنوز گوشهی خودشان را در این واقعه نیافتهاند. کسی چه میداند کدامشان به لمس روح کربلا نزدیکترند. برای ما که روایتهای کتاب را جمع میکنیم، اتفاق غافلگیرکننده همیشه آنجا است که به نیت زلال و کوشش بیمنت این جستوجوگران مردد و گوشهنشینان عزاداری بر میخوریم. حتی اگر نوشتن خیلی برایشان سخت باشد، دلشان میخواهد در کاری مربوط به حسین علیهالسلام سهیم باشند و به بهترین شکل نقلِ تنهاییشان در محرم را بنویسند. در پیشکش آوردن شرحِ شکها و فاصلهها، در اعتراف به دور بودن و در ثبت برداشتها و تجربههای نامطمئن و سرگردانشان همانقدر مصمم و مخلصاند که پدرانشان در هدیه کردن برنج و زعفران و کتیبه و پرچم به هیئت.»