کارلینا به ناچار با مردی خشن ازدواج می کند که پس از مدتی به علت قاچاق به زندان می افتد. پس از این اتفاق کارلینا نزد شوهرخاله اش وان برگن دومیسین می رود که نویسنده معروفی است و در شهر آنت ورپ زندگی می کند. با اینکه کارلینا در منزل جدید با استقبال گرمی روبرو شده اما ناچار می شود نزد شوهرش برگردد و پس از آن داستان ها و اتفاقات زیادی در انتظارش است.