دیزی دختری است که در دههی شصت در لسآنجلس رشد میکند، مخفیانه به کلابها میرود، و رؤیای خوانندگی را در سر میپروراند. گروه شش و حاشیه های موسیقی هیجانانگیزند، اما او بیش از هر چیزی عاشق راکاندرول است. در بیستسالگی صدایش مخاطبها را به خود جذب میکند و او بهقدری به توانایی خودش ناآگاه است که مردم بهخاطرش به کارهای دیوانهکنندهای دست میزنند.
گروه شش هم نظرها را به خود جلب کرده است؛ گروهی که بیلی دان مرموز رهبریاش را بر عهده دارد. در آستانهی اولین تورشان، خبردار می شود که فرزندی در راه دارد. زیر فشار شهرت و پدر شدن قریبالوقوع، بیلی در طول تور کنترلش را از دست میدهد. زمانی که تهیهکنندهشان میفهمد کلید موفقیت فوقالعادهی گروه همکاری این دو نفر است، دیزی و بیلی را سر راهِ هم قرار میدهد. اتفاقات بعد از آن به افسانه تبدیل میشوند. داستان خلق آن افسانه در رمان جذاب و فراموشنشدنی «دیزی جونز و گروه شش» که بهفرم تاریخ شفاهی نوشته شده، شرح داده شده است.