در پاییز سال ۱۹۵۶، سه سال پساز مرگ استالین و در اوج تلاشهای خروشچف برای استالینزدایی، یکباره در مجارستان هنگامهای به پا شد. پیر و جوان، دانشجو و کارگر، ناگهان به خیابانها ریختند تا کشورشان را از زیر یوغ کمونیسم بیرون آورند. به مدت چند روز، روزهایی آمیخته با شادی و امید، چنین به نظر میرسید که انقلابیون حتی ممکن است به پیروزی هم برسند. اما ناگهان واقعیت چهرهی تلخ خود را به نمایش گذاشت. نیروهای شوروی با قدرتی مقاومتناپذیر به تجاوزی نظامی دست زدند. مقاومت مردم مجارستان با خشونتی درندهخویانه در هم کوفته شد، از پایتخت جز ویرانهای بهجا نماند، هزاران نفر از مردم جان خود را از دست دادند و کشور به مدت سه دهه در اشغال مهاجمان باقی ماند. این کتاب قصهی یک شکست قهرمانانه است، حکایت شجاعتی حیرتانگیز در راه آرمانی نافرجام و داستان خشونتی سنگدلانه.