آدمی بدعنق و بدجنس که در ابتدا چندان به دل نمی نشیند. از همه گریزان است و تنها چیزی که به زندگی امیدوارش می کند، وجود سگش است. چیزی که به زندگی یکنواخت و خالی از لطفش رنگ و بویی می دهد آزار رساندن به بقیه است، طوری که هیچ کس از آزار و اذیت های او بی بهره نمی ماند!
اورلی والونی سعی می کند در داستان هایش از انسان هایی معمولی در اطراف خود الهام بگیرد که در عین سادگی پیچیده نیز هستند.