عاشق،مست و سرخوش هزار رویای شیرین را در ذهن می پرورد و با آن زندگی میکند و این حال و حکایت آن لحظه شریف بود. اینبار شوق عجیبی برای رسیدن به خانه داشت.دلش میخواست زودتر به خلوتش برسد تا رویاهای شیرینش را مرور کند و...