داعیههای هنر مجموعهای از درسگفتارهای ماکس رافائل، نظریهپرداز، مورخ و فیلسوف هنر است که در دانشگاه مردم برلین و در داروس ایراد شده و سپس سالها بعد همراه با تحلیلی نوآورانه از تابلوی گرنیکای پابلو پیکاسو انتشار یافته است. هدف رافائل در این پنج گفتار درازدامن، فشرده و دشوار و تکملۀ مهمش این بود که نظریهای تجربی دربارۀ هنر تدوین کند. غرض او در وهلۀ نخست نظریه و روشی بود که در آغاز و مهمتر از هر چیز به دادههای تجربی خود اثر هنری بپردازد و بدین گونه عوامل بیرونی مانند نظریههای اجتماعی و تاریخی نظریۀ شناخت ارزش زیباشناختی نقش غریزه، تخیل و مانند آن را یکسر کنار بگذارد. از این رو گرچه خود را مارکسیستی ثابتقدم میشمرد، با تاریخیت مشربی و جامعهشناسیگرایی زیباشناسی مرسوم مارکسیستی به مخالفت برخاست. اما درست به همین سان با آنچه خود آن را پیشینانگاری در زیباشناسی و تاریخ هم میشمرد، سخت مخالفت ورزید؛ به عبارت دیگر، با هر نوع فرمالیسمی که ساختار انتزاعی ازپیشاندیشیدهای را بر اثر هنری تحمیل میکرد. داعیههای هنر با مقدمهای جامع از هربرت رید، نظریهپرداز و منتقد برجستۀ بریتانیایی، همراه است که کار رافائل را گامی بس مهم و بنیادی در نظریۀ روش و فلسفۀ هنر خوانده است.