آسمان تهران فرق دارد با همهی شهرهایی که در آنها پرواز کردهام. سنگینتر و موذیتر است. انگار چیزهای دیگری هم بهجز هوا تویش هست. چیزهایی که سر راهت سبز میشود و تو نمیبینیشان و چیزهایی که ناگهان زیر پاهایت را خالی میکند و تو باز نمیبینیشان. آسمان تهران عجیب است، پر از ارواحی که مدام شیطنت میکنند، زیر پاهایت را میگیرند و بلندت میکنند تا اوج بگیری یا بیدلیل زیر پاهایت را خالی میکنند تا سر بخوری و یک قدم به زمین نزدیکتر شوی، به سقوط. در این آسمان چموش همیشهکدر چیزهایی هست که پرواز را سخت میکند و من… من هیچکدام این حرفها را به آنها نزدم؛ به آن چهار نفری که میدانستم روزی قرار است پرواز کنند