همه ی مستاجرهای خانه ای که ما توش زندگی می کردیم مثل ما ندار بودند، ولی دست کم بیشترشان یک مرد داشتند. توی آن خانه مادر من بود که شوهر نداشت و خاله پری. مادام و نصیبه خانم و بانو هم که پیر بودند. بقیه ی زن ها شوهر داشتند، یعنی بهجت خانم، ثروت خانم که برعکس اسمش فقیر بود و مریم خانم مادر مسعود و محمد که ما بهش می گفتیم ممل و عزت خانم که برعکس اسمش عزتی نداشت و مدام از شوهرش کتک می خورد. و همدم خانم. همدم خانم هم از شوهرش کتک می خورد ...