دیدگاه های دیوید هیوم در مورد نظریه زیبایی شناسی و فلسفه هنر را می توان در کار او در مورد نظریه اخلاق و در چندین مقاله یافت. گرچه تمایلی به تأکید بر دو مقاله اختصاص داده شده به هنر، «از معیار ذوق» و «تراژدی» وجود دارد، دیدگاههای او در مورد هنر و قضاوت زیباییشناختی با فلسفه اخلاقی و نظریههای اندیشه و عاطفهی انسانی او پیوند تنگاتنگی دارد. نظریه ذوق و زیبایی او کاملا اصیل نیست، اما استدلال های او به طور کلی تحلیل دقیق بهترین آثار او را نشان می دهد. اصطلاحات باستانی هیوم گهگاه مانعی برای قدردانی از تحلیل او می شود و خوانش های متناقضی از موضع او را دعوت می کند. نظریه زیباییشناختی هیوم تا نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه محدودی قرار گرفت، زمانی که علاقه به طیف کامل اندیشه هیوم با شناخت تدریجی اهمیت او در میان فیلسوفانی که به زبان انگلیسی مینوشتند، زنده شد