کلید به پدرش تعلق دارد، اسکار از این بابت مطمئن است. اما این کلید کدام یک از 162 میلیون قفل شهر نیویورک را باز می کند؟ این سوال اسکار کاشف، نامه نگار و کارآگاه آماتور را بر آن می دارد که هر پنج محله ی نیویورک را زیر پا بگذارد و وارد زندگی دوستان، اقوام و آدم هایی کاملا غریبه شود. در این راه، غم و غصه های زیادی روی شانه های اسکار سنگینی می کند. تحت تاثیر این غم و غصه ها حتا جراحت هایی به خودش وارد می کند و با هر کشفی یک قدم به قلب ماجرای پر رمز و رازی نزدیک می شود که به پنجاه سال پیش و تاریخچه ی خانوادگی شان را باز می گردد. اما آیا این سفر او را از پدر درگذشته اش دورتر می کند یا او را به پدرش نزدیک تر؟