بهشت، داستان پسری است به نام یوسف که با پدر و مادرش در شهر کاوا، در زنگبار (تانزانیا) زندگی میکند. پیشه پدر یوسف مهمانخانهداری است و به تاجر ثروتمند و صاحب نفوذی به نام عمو عزیز بدهکار است. در اوایل داستان، یوسف در ازای بدهی پدرش و به عنوان "رهانی" به خدمت عموعزیز درمیآید تا بدون مزد برای او کار کند. یوسف به همراه کاروان عمو عزیز به سرزمینهای غرب دریاچه تانگانیکا سفر میکند و در طول مسیر ماجراهای گوناگونی را - از جمله مواجه با قبایل محلی، حمله حیوانات وحشی و گذر از سرزمینهای صعب العبور - پشت سر میگذارند. با بازگشت کاروان به شرق آفریقا، جنگ جهانی اول آغاز و یوسف با ارتش آلمان روبرو میشود که مردان آفریقایی را به زور به عنوان سرباز به خدمت میگیرند.
عبدالرزاق گورناه (گورنا) در سال 2021 و "به پاس خلق رمانهایی بسیار جذاب و پرکشش که به مساله استعمار و تاثیر آن بر زندگی پناهجویان آواره در میان فرهنگها و قارهها میپردازد، موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. او هم اکنون در دانشگاه کنت مشغول به تدریس است.