زکریا تامر از نویسندگان مهم داستان کوتاه در جهان عرب و یک روزنامه نگار شناخته شده در جهان به شمار میرود. آثار داستانی کوتاهش، اغلب تمی سوررئالیستی علیه ستم و استثمار سیاسی یا اجتماعی دارند. شهرت داستانهایش به واسطه پیچیدگی در عین ساده بودن است و اغلب یک لبه تیز دارند. بسیاری از داستانهای زکریا تامر با مضمون بیعدالتی افراد به یکدیگر، ستم به فقرا توسط ثروتمندان و مشکلات سیاسی و اجتماعی جوامع است.
تامر توانست در سال 2009، جایزه ادبیات بینالمللی مونترال Blue Metropolis را از آن خود کند.
زکریا تامر در مقدمهای اختصاصی که برای ترجمه فارسی این کتاب در اختیار قرار داده، مینویسد:
بهار هرسال به دیدار زمین انسانها میآید و با سخاوت بسیار هدیههای خود را به زمین میبخشد. هدیههایش را به همه پیشکش میکند، به بزرگ و کوچک، ثروتمند و تهیدست، ستمگر و ستمدیده، قاضی مغرور و محکوم ذلیل. اما خوارشدگان بینوای زمین شوقشان را برای بهاری دیگر از دست نمیدهند، بهاری که صحرای ستمدیدگان را با شکوفههایش بپوشاند و نانش را میان همه تقسیم کند. آن نان، آزادی است، نانی که امیران ستمگر فاسد را به خاکستری تبدیل خواهد کرد. هر ادبیاتی آگاهانه و ناگزیر باید انسان را در بهار و خزانش، در شکست و پیروزیهایش بررسی کند زیرا که سرور و بنده، قاتل و مقتول، آغاز و پایان همانا انسان است.»
این کتاب شامل یازده داستان کوتاه به همراه تصویرهایی از محسن وزیری مقدم است که در 96 صفحه منتشر شده است.