«شما فکر می کنین من اندروئیدم؟ آره؟» صدایش انگار از ته چاه می آمد. «من اندروئید نیستم. من حتی تو مریخ نبوده م؛ من تا به حال یه اندروئید هم ندیده م!» مژه های ریمل زده اش ناخواسته می لرزید؛ ریک متوجه شد که زن دارد سعی می کند آرام نشان دهد. «شما اطلاعی دارید که توی بازیگرها یه اندروئید نفوذ کرده؟ با کمال میل حاضرم کمک تون کنم پیداش کنین؛ اگه اندروئید بودم باز هم حاضر می شدم کمک تون کنم؟