دختری پرشروشور که در کودکی والدینش را از دست داده، تحت سرپرستی عمویش قرار میگیرد. طی جریاناتی در سن کم مجبور میشود با مردی بانفوذ، مغرور و شکستخورده با فاصلهی سنی زیاد ازدواج کند. در این راه سختیها و دردهای بسیاری را متحمل میشود.
دختر عاشق میشود! او با شیطنتهایش مرد مغرور را از لاکش بیرون میکشد، تا جایی که دائم بهخاطر شیطنتش به مدرسه فراخوانده میشود، مردی که عشقش را نشان نمیýدهد، اما برای رفاه او پنهانی هرکاری میکند. این امر باعث دلشکستگی دختر قصه میشود و برایش بغضها و حسرتهای زیادی در بر دارد.
«بغض پنهان» ماجرای ازدواجی اجباری است که به عشق ختم میشود.