«عشق داغ است... و آنگاه که آن داغ دل دختری را به آتش بکشد چهها که نمیکند؟! تو از دل آن دختر چه خبر داری که مدام چشم به رویت دوخته و از درسهایت کلام عشق میآموزد، در حالی که رویاهایت هم نمیگنجد که او چون جان شیرین دوستت دارد... و آن زمان تو به چشمان خودت از عشق مردن را میبینی... از عشق مردن دختری نوجوان را که تازه قدم به عطش بلوغ نهاده و تا پایان حیات دلت را به داغ ابدی مینشاند!