داستانهای مجموعه «باغ اناری» غالبا در فضای خاصی خلق شده اند که زبان روان و صمیمی شریفی به خلق فضای وهمآلود و جادویی در آنها دامن زده است. محمد شریفی از آن جمله نویسندگانی است که با انتشار نخستین مجموعه داستانش توانست توجه مخاطبان جدی ادبیات داستانی را به سوی خود جلب کند. نویسندگان و منتقدان زیادی کارهای این مجموعه را از بهترین نمونههای داستان ایرانی بازشمرده اند و تا کنون تعدادی از این داستانها نیز به زبانهای دیگر ترجمه شده اند. باغ اناری برای اولین بار در دهه 70 منتشر شد و حالا بعد از دو دهه داستانهای آن مورد توجه یک نسل دیگر از خوانندگان و داستاننویسان ایرانی قرار گرفته و برای سومینبار بازچاپ میشود. ناشر درباره داستانهای این مجموعه اینگونه نوشته است: شریفی در داستان های مجموعه «باغ اناری» کوشیده است از ذات خردهفرهنگهای بومی برای رسیدن به جهانی مدرن بهره ببرد؛ به این معنا که شخصیت های او در همه داستان ها به نوعی جهانی می اندیشند و بومی زندگی می کنند. محمد شریفی شاید نخستین نویسنده ای باشد که از ساختار زبان بومی به شکل طنزآمیز استفاده نکرده و شیوه نوشتن او کلیشه ای از آب درنیامده است. کاری که شریفی در داستان هایش کرده، نوعی بدعت گذاری نیکو در نوع برخورد با عنصر زبان است؛ زبانی که در عین مهجور بودن بسیار شفاف و دست یافتنی است و محمود دولتآبادی یکی از داستانهای باغاناری را نمونهی کاملی از داستان رئال ایرانی میداند