«دیوید» دو رمان برجسته را خلق می کند، یکی برای این که «ویدال» آن را اثر خود معرفی می کند و یکی دیگر برای خودش. اما کتاب «ویدال» مورد تحسین و تمجید قرار می گیرد در حالی که کتاب «دیوید» به دست فراموشی سپرده می شود، و وقتی «ویدال» با معشوق «دیوید» ازدواج می کند، «دیوید» می پذیرد داستانی را بنویسد که بعد از مدتی او را به خطری بزرگ می اندازد: او به فردی مظنون در زنجیره ای از قتل ها تبدیل می شود، و تقلایش برای پرده برداشتن از حقیقت، معمایی جذاب را به مخاطبین ارائه می کند—آیا «دیوید» توسط اهریمنان احاطه شده یا این که خودش یک اهریمن است؟