تجربۀ اضطراب چنان با کنه تجربۀ انسان بودن عجین است که گویی تعریف آدمی بدون تصور اضطرابش ممکن نیست. از منبع بیرونی اضطراب میتوان گریخت، اما آنگاه که اضطراب از درون نشئت میگیرد، تقلا برای گریز بیفایدهست. در این شرایط موضوعهای درونی ترسبرانگیز در دنیای بیرون مأوا میکنند. این سازوکار دفاعی که آن را با نام برونفکنی میشناسیم، سنگبنای پارانویاست. البته برونفکنی هزینههایی هم در پی دارد و در اشکال افراطیترش، رابطه با واقعیت را به مخاطره میکشاند. دیوید بل در این کتاب به بحث از سیر تطور نگاه روانکاوانه به پارانویا و بررسی آراء فروید، کلاین و دیگر نظریهپردازان روانکاوی در اینباره میپردازد.
او با استفاده از شرح حال بیماران نشان میدهد که چگونه میتوان برداشت روانکاوانه از پارانویا را در بسیاری از موقعیتهای بالینی به کار بست. به علاوه، درک سازوکارهای پویشی پارانویا سبب میشود تا بسیاری از فرایندهای اجتماعی مؤید نژادپرستی، عدم رواداری و بسیاری از خشونتهای دهشتبار دنیای معاصر را از منظر دیگری ببینیم.