«فروغ مهر تابد بر جهان همواره برماهم.
خدای مهر خواهد ذرّهها را آشنا باهم.
سمنزاری است ملک عشق از نور و نوا سرشار
بشر را گوش جان میباید و ذوق تماشا هم.
بیا تا بشنوی آوای او را از نسیم از برگ
بیا تا بنگری آن نور را در سنگخارا هم
خوشا آن دیده کزاین نور سازد چشم دل روشن
خوشا آن جان که با آوای او گردد هم آوا هم
سمنزار بهشت آذین او در توست باور کن!
که این نیروی شیرینکار، پنهان است، پیدا هم!
سری چون ما فرود آور به پای عشق تا هردم،
به پایت سر فرود آرد به لطف عشق دنیا هم.»