بیست و سه سال پیش، فجیع ترین کشتار اروپا بعد از جنگ جهانی دوم، در ژوئیه ی سال ۱۹۹۵ در صربرنیتسای بوسنی صورت گرفت. تنها طی چند روز، بیش از هشت هزار نفر از مردان و پسران مسلمان به دست ارتش صرب اعدام شدند. به سختی می توان تصور کرد که جنایتکاران جنگی رادوان کاراژیچ و راتکو ملادیچ (عاملان کشتارجمعی) افرادی عادی بوده باشند و «هیولا» نباشند. درواقع، اطمینان بخش تر است اگر هردوی آن ها (و نیز بقیه در لاهه) را صرفا دیوانه، شخصیت های آسیب پذیر یا جنایتکار بالفطره اعلام کنیم. بی شک از بین صدها نفری که یا به واسطه ی دستور به دیگران و یا به طور مستقیم در جنایات جنگی حوزه ی بالکان، رواندا، اوکراین، سوریه، افغانستان (یا جنگ هایی از این دست) نقش داشتند، برخی از نظر روانی بیمار بودند. اما مسئله اینجاست که در صف جنایتکاران جنگی تعداد چنین افرادی ناچیز است. بقیه ی آن ها چطور؟ چه کسانی هستند و چه چیزی آن ها را به جنایتکار تبدیل کرده است؟